دروازه عصر پسا امریکایی چگونه گشوده شد؟!
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۳۱۲۱۱
فرارو- کریستین کوتس اولریشسن؛ پژوهشگر مسائل خاورمیانه و استاد علوم سیاسی در موسسه سیاست عمومی بیکر در دانشگاه رایس است. او در پژوهش هایش به بررسی موقعیت در حال تغییر کشورهای خلیج فارس در نظم جهانی و هم چنین ظهور چالشهای بلند مدت و غیر نظامی برای امنیت منطقه پرداخته است. او پیش از این به عنوان تحلیلگر ارشد خلیج فارس در مرکز مطالعات استراتژیک خلیج فارس و مدیر برنامه کویت در زمینه توسعه، حکومت داری و جهانی شدن در کشورهای خلیج فارس در دانشکده اقتصاد لندن کار میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز؛ این واقعیت که عربستان سعودی وارد یک توافق روابط حسنه با ایران شد و چین را برای میانجیگری آن انتخاب کرد برای بسیاری از ناظران بینالمللی تعجبآور بود. این توافق که به طور رسمی بیانیه سه جانبه مشترک نامیده میشود در ۱۱ مارس در پکن امضا شد و روند احیای روابط دیپلماتیک بین ریاض و تهران را آغاز میکند.
این روابط در ژانویه ۲۰۱۶ میلادی پس از حمله معترضان به سفارت عربستان در ایران پس از اعدام "نمر النمر" روحانی برجسته شیعه سعودی که از رفتار عربستان با اقلیت شیعه خود انتقاد کرده بود قطع شد.
بهعنوان تحلیلگر سیاست خارجی عربستان شاهد بودهام که چگونه تصمیم پادشاهی سعودی برای تعامل با ایران و چین بخشی از تنوع بخشی گستردهتر در روابط بینالمللی پادشاهی سعودی است که ظرف مدت یک دهه گذشته آشکار شده است. در نتیجه، از دید ناظران روندهای ژئوپولیتیکی در عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس توافق با میانجیگری چین در یک الگو قرار میگیرد.
سیاست خارجی عربستان سعودی از آنجایی که به طور جدی بخشی از اردوگاه ضد کمونیستی در طول جنگ سرد بود و ارتباط نزدیکی با شبکههای امنیتی منطقهای تحت رهبری ایالات متحده در خلیج فارس داشت اکنون موضعی غیرمتعهد اتخاذ میکند که به طور فزایندهای بر نحوه پیگیری منافع عربستان سعودی تاثیرگذار خواهد بود.
سعودیها شراکت آمریکا را زیر سوال میبرندگفته میشود که روابط بین ایالات متحده و عربستان سعودی اغلب حول محور پویایی نفت در برابر امنیت میچرخد که در آن سعودیها اولی و ایالات متحده دومی را فراهم میکنند. در واقع، روابط طیفی بسیار گستردهتر از آن را در برگرفته و پیچیدهتر بوده که دورههایی از افزایش تنش را نیز تجربه کرده که ناشی از رویدادهایی مانند مشارکت عربستان سعودی در تحریم نفتی اعراب در سال ۱۹۷۳ میلادی یا دخالت شهروندان سعودی در حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی بوده است.
با این وجود، از زمان آغاز بهار عربی در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی روابط ایالات متحده و عربستان سعودی چه در ریاض و چه در واشنگتن بهم ریخته است. این تصور در میان رهبران خلیج فارس مبنی بر اینکه دولت اوباما "حسنی مبارک" رئیسجمهور سابق مصر را در جریان انقلاب در آن کشور در سال ۲۰۱۱ رها کرد آنان را به شدت متعجب ساخت. آنان ترسیدند که ایالات متحده چنین بلایی را بر سرشان آورد درست همان گونه که مبارک شریک قدیمی سه دههای خود را کنار گذاشت.
این امر با کنار گذاشتن کشورهای حاشیه خلیج فارس از مذاکرات آمریکا با ایران در ابتدا در مذاکرات محرمانه دوجانبه در سال ۲۰۱۳ و متعاقبا به عنوان بخشی از چارچوب ۱+۵ اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان که در توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی به نقطه اوج خود رسید تشدید شد.
سپس در سال ۲۰۱۹ میلادی حمله موشکی و پهپادی به زیرساختهای نفتی عربستان به طور موقت نیمی از تولید آن کشور را از بین برد. انجام این حملات به طور ضمنی، اما نه هرگز به صورت رسمی به ایران نسبت داده شد.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در واکنش به این اقدام اعلام کرد که این حمله به عربستان سعودی بوده و نه علیه ایالات متحده و بین منافع دو کشور تمایز قائل شد. اظهارات ترامپ و انفعال متعاقب آن موجی از شوک را در ریاض و دیگر پایتختهای خلیج فارس ایجاد کرد و رهبران منطقه زیر سوال بردن اعتبار ایالات متحده به عوان یک شریک منطقهای قابل اعتماد را آغاز کردند.
سرانجام در سال ۲۰۲۱ میلادی ماهیت پر هرج و مرج خروج ایالات متحده از کابل، افغانستان صرفنظر از وضعیت واقعی باعث تقویت دیدگاههای ریشه دار در مورد جدایی ایالات متحده از خاورمیانه شد.
چرخش به سوی چین در حال شکوفاییدر مقابل این پس زمینه اعتراف عملگرایانه به آسیبپذیریهای خود در برابر تنشهای منطقهای و جهانی و عدم اطمینان ریشه دار در مورد نقش ایالات متحده به عنوان یک شریک بلند مدت است که باعث شد عربستان سعودی شروع به گسترش روابط بینالمللی خود با توجه ویژه به چین کند.
مقامهای کشورهای سراسر خلیج فارس باور دارند که چین به عنوان ابرقدرت اقتصادی و انرژی غالب در قرن بیست و یکم جایگزین ایالات متحده خواهد شد. برای بیش از یک دهه بخش عمده نفت و گاز شش پادشاهی خلیج فارس در مقادیری بسیار بیشتر از محمولههایی که از غرب به اروپا و امریکای شمالی صادر میشدند به سمت شرق و به کشورهای آسیایی ارسال شده اند.
در نشانهای دیگر از تعمیق روابط دوجانبه در دسامبر ۲۰۲۲ میلادی شی جین پینگ رئیس جمهور چین از عربستان سعودی بازدید به عمل آورد تا توافق نامههای سرمایهگذاری در ۳۴ بخش از انرژی سبز و فناوری اطلاعات گرفته تا ساخت و ساز و لجستیک را امضا کند.
حرکت به سوی آشتی با ایراندر همین حال، مذاکرات میان عربستان و ایران برای حصول توافق بیش از سه سال در جریان بوده است. این گفتگوها پس از حملات نفتی سال ۲۰۱۹ میلادی آغاز شد و در ابتدا بر روی کاهش تنشهای منطقه متمرکز بود. مقامهای سعودی و ایرانی در فاصله سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ میلادی ۲۰۲۲ پنج دور گفتگو در عراق برگزار کردند تا بتوانند بر مسائلی که آنان را از یکدیگر جدا ساخته پل بزنند. این جلسات زمینهساز توافق با میانجیگری چین در پکن شد.
گزارشها حاکی از آن است که "ملک سلمان" پادشاه عربستان سعودی احتمالا در ماه رمضان ماه مقدس مسلمانان که از ۲۲ مارس آغاز شد "ابراهیم رئیسی" رئیسجمهور ایران را برای سفر به پادشاهی سعودی دعوت کرده است.
هرگونه دیداری از این دست نشان دهنده اراده سیاسی هر دو طرف به منظور فراتر رفتن از دو دهه کینه و رابطه تند و خصمانه است که پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی رخ داد و مرحله اولیه نزدیکی عربستان و ایران در پایان قرن را محکوم به شکست ساخت.
اکنون، اما آشتی عربستان با ایران تلاشهای آمریکا و اسرائیل به منظور تشدید انزوای بین المللی ایران را تضعیف میکند و با تمایل عربستان برای کاهش تنشهای منطقهای سازگار است.
این امر به ویژه در شرایطی که چشم انداز ۲۰۳۰ طرحی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان فراتر از درآمدهای نفتی به نیمه راه رسیده و اجرای پروژههای زیر ساختی و گردشگری مرتبط با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی را آغاز میکند صادق است.
چشم انداز ۲۰۳۰ که در سال ۲۰۱۶ راه اندازی شد و تا حدی به دلیل نگرانی سرمایه گذاران در مورد ناامنی منطقهای و سرریز آن به عربستان سعودی برای جذب سرمایه بین المللی با مشکل مواجه شده است.
اقدام متعادل کننده در مورد جنگ اوکراینعدم تمایل عربستان سعودی به جانبداری در رقابت قدرتهای بزرگ در واکنشهای سیاسی به حمله روسیه به اوکراین نیز مشهود است. عربستان سعودی و هم چنین امارات متحده عربی در دوران رقابتهای استراتژیک در مقابل فشارها برای جانبداری مقاومت کرده اند.
یکی از مظاهر این اقدام متعادل تصمیم عربستان برای همکاری با روسیه در چارچوب گروه تولیدکنندگان نفت اوپک پلاس و همزمان تعامل با مقامهای آمریکایی بر سر مسائل مربوط به تولید و قیمت نفت بوده است.
توافق عربستان با ایران و انتخاب چین به عنوان یک واسطه با تغییر عمیقتر در سیاست خارجی عربستان سعودی که مدتی مشهود بوده سازگار است. محمد بن سلمان با انطباق دادن خود با شرایط در حال تغییر به آینده عربستان سعودی نگاه کرده و تلاش میکند تا توازن قدرت گستردهتری را در خلیج فارس که در نهایت آنجا را آغازگر پسا آمریکایی میداند ایجاد نماید.
منبع: فرارو
کلیدواژه: توافق ایران و عربستان کشور های خلیج فارس عربستان سعودی ایالات متحده خلیج فارس بین المللی رئیس جمهور منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۱۲۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازگشت اسد به دنیای عرب
در حالی که جنگ غزه توجهها را به خود جلب کرده، بشار اسد با چراغ سبز امارات و عربستان در حال بازگشت به دنیای عرب است. این بازگشت معاملهای پنهان در پس خود دارد که منافع متعددی را برای طرفین درگیر به دنبال خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، اکو ایران نوشت: در حالی که توجه زیادی به جنگ اسرائیل در غزه و تأثیرات آن در سراسر خاورمیانه معطوف شده، دولت بشار اسد، رئیسجمهور سوریه علیرغم طردشدن توسط غرب، به طور پیوسته در حال بازگشت به دنیای عرب است. از زمانی که اسد در مه سال ۲۰۲۳ برای سخنرانی در اجلاس سران اتحادیه عرب در جده به عربستان سعودی سفر کرد و بازگشت سوریه به این سازمان کامل شد، احیای روابط منطقهای دمشق آغاز گردید. کشورهای ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس (GCC) پیشگام بازگرداندن اسد به جمع دیپلماتیک جهان عرب شدهاند.
به نوشته جورجیو کافیرو برای وبگاه داونمِنا، در ماه ژانویه، یک هیئت سعودی جهت آمادهسازی بازگشایی سفارتخانه این پادشاهی در سوریه که به مدت ۱۲ سال گذشته تعطیل بوده، از دمشق بازدید کرد. آشتی با سوریه به دنبال امارات متحده عربی و پیشروی تلاشهای عربی برای عادیسازی روابط با حکومت اسد، در دستور کار عربستان قرار گرفت. ابوظبی رسماً سفارت خود در دمشق را در سال ۲۰۱۸ بازگشایی کرد و در سال ۲۰۲۲، امارات میزبان سفر نمادین اسد بود که اولین سفر او به یک کشور عربی از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه محسوب میشود.
بازگشت به آغوش عموزادهها
چند روز پیش از سفر هیئت سعودی به سوریه در اوایل امسال، سفیر جدید امارات به دمشق رفت و جایگزین کاردار این کشور شد که از زمان بازگشایی مأموریت دیپلماتیک امارات، آن را اداره میکرد. فیصل مقداد، وزیر خارجه سوریه به همراه حسن احمد الشیخ، سفیر جدید امارات در مراسمی در دمشق حضور یافته و هر دو بر روابط «عمیق و قوی» بین سوریه و امارات متحده عربی تأکید کردند.
روابط کنونی امارات با دمشق به طور چشمگیری با سیاست اولیه این کشور عربی در قطع روابط با دولت اسد و تسلیح ارتش آزاد سوریه در اوایل جنگ داخلی در تضاد است. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دوبی و معاون رئیسجمهور و نخستوزیر امارات در سال ۲۰۱۴ در مورد اسد گفت: «اگر مردم خود را میکشید، نباید در قدرت بمانید. در نهایت، اسد رفتنی است». اما بر خلاف قطر و ترکیه، امارات نسبت به مخالفان سوری، به ویژه پس از اینکه شبهنظامیان تندرو در میان نیروهای ضداسد در سوریه قدرت بیشتری پیدا کردند، تردید بیشتری داشت.
تحریمهای جاری علیه سوریه توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا همچنان امارات و سایر کشورهای ثروتمند خلیج فارس را از برقراری مجدد روابط اقتصادی با سوریه باز داشته، به ویژه سرمایهگذاری در بازسازی متوقفشده سوریه که اسد شدیداً به دنبال آن است. با وجود این، ابوظبی اقدامات زیادی از طرق دیگر برای تقویت حکومت اسد انجام داده است.
خواب امارات برای سوریه
سفارت امارات در دمشق یک سال پس از بازگشایی، میزبان جشن روز ملی امارات بود. در این رویداد، عبدالحکیم نعیمی، کاردار امارات ابراز امیدواری کرد که «امنیت و ثبات جمهوری عربی سوریه تحت سایه رهبری حکیمانه دکتر بشار اسد برقرار باشد». در نوامبر ۲۰۲۱، شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر خارجه امارات با اسد در دمشق دیدار کرد. چهار ماه بعد، اسد سفری نمادین به ابوظبی و دوبی انجام داد. از آن زمان، شیخ عبدالله دوباره به دمشق رفته و اسد نیز به امارات سفر کرده است.
علی باقر، استادیار مرکز ابن خلدون برای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه قطر میگوید: «امارات متحده عربی نقشی محوری در احیای جایگاه منطقهای و بینالمللی حکومت اسد ایفا کرد. امارات با فشار بر کشورهای دیگر برای عادیسازی روابط با اسد، به پایاندادنِ انزوای دیپلماتیک او کمک کرد». باقر افزود: «در نتیجه، این کشور به منافع مشترک زیادی با سوریه، نه تنها در سطح اقتصادی بلکه امیدوار است در سطح سیاسی، اطلاعاتی و دفاعی دست یافت».
معادله اخوانالمسلمین
با توجه به اینکه رهبری ابوظبی و دمشق دارای همافزایی ایدئولوژیکی خاصی هستند، بُعد دیگری نیز مطرح است. هر دو دولت از سال ۲۰۱۱ تاکنون تلاش زیادی برای حمایت از یک وضعیت اقتدارگرایانه در خاورمیانه و شمال آفریقا انجام دادند که اغلب به عنوان یک برنامه سیاست خارجی ضدانقلابی توصیف میشود. امارات و سوریه که اخوانالمسلمین را یک سازمان تروریستی میدانند، مدتهاست که این جنبش اسلامگرا را تهدیدی جدی برای اقتدار خود تلقی میکنند.
آنها در کنار بازیگران مختلف جهان عرب که سعی در تضعیف اخوانالمسلمین دارند، قرار گرفتهاند. اما دشمنی اسد با اخوانالمسلمین مانع حمایت سوریه از حماس که به عنوان شاخه فلسطینی اخوان در اواخر دهه ۱۹۸۰ فعالیت خود را آغاز کرد، نشد.
نفوذ روسیه
تلاشهای امارات متحده عربی برای تقویت حکومت سوریه منعکسکننده منافع ژئوپلیتیکی گستردهتری در بافت چندقطبیشدن نظام بینالمللی است. با کاهش تدریجی هژمونی آمریکا، اعضای شورای همکاری خلیج فارس، خصوصاً امارات را به تنوعبخشیدن به متحدان و شرکای خود در سراسر جهان سوق داد و باعث نزدیکی ابوظبی به روسیه شد.
مداخله نظامی روسیه در سوریه از سال ۲۰۱۵ تا حد زیادی برای ترغیب کشورهای خلیج فارس به پذیرش «مشروعیت» اسد و کنارآمدن با حکومت او بود. در عین حال که امارات متحده عربی از روایتهایی درباره پیشگامی روسیه در مبارزه با تروریسم جهانی حمایت میکرد، با دستور کار مسکو در سوریه همراه شد. از سال ۲۰۱۸، تلاشهای دیپلماتیک ابوظبی برای احیای جایگاه دولت سوریه در میان کشورهای عربی به تثبیت بیشتر جایگاه امارات به عنوان نزدیکترین شریک روسیه در شورای همکاری خلیج فارس کمک کرده است.
نادیدهگرفتن واشنگتن
از زمان آغاز جنگ غزه، بازگشت اسد به عرصه منطقهای سرعت گرفته است. حمایت قاطعانه دولت بایدن از اسرائیل، با توجه به تعداد سرسامآور کشتههای غزه و رنج غیرنظامیانی که به نظر میرسد پایانی ندارد، جایگاه آمریکا را در جهان عرب متزلزل ساخت. در حالی که ایالات متحده تلاش میکند تا دمشق را در سطح بینالمللی منزوی نگه دارد، کشورهای حاشیه خلیج فارس، به جز قطر و کویت که هنوز روابط خود با اسد را برقرار نکردهاند، تمایل بیشتری به نادیدهگرفتن مخالفت واشنگتن در قبال برقراری روابط دیپلماتیک با سوریه نشان دادهاند.
جاشوا لندیس، کارشناس سوریه و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه اوکلاهاما میگوید: «طی سال گذشته و با کاهش شدید وجهه آمریکا در منطقه به دلیل حمایت بایدن از حمله اسرائیل به غزه، منطق عادیسازی روابط با سوریه قوت گرفته است». در زمانی که خشم مردم خاورمیانه، خصوصاً خلیج فارس، علیه آمریکا در حال تشدید است، رهبران شورای همکاری خلیج فارس با اطمینان بیشتری خود را از دولت بایدن دور میکنند. بخشی از این مسئله به نفع دولت اسد است که میخواهد مقامات کشورهای شورای همکاری خلیج فارس فشار آمریکا برای منزوینگهداشتن دمشق را نادیده بگیرند.
همچنین با گذشت بیش از یک دهه از جنگ داخلی سوریه، بازگشت به عرصه منطقهای کمک زیادی به اسد در راستای احیای مشروعیتش میکند. اما کشورهای حاشیه خلیج فارس در ازای تلاش برای برقراری ارتباط مجدد با دمشق چه چیزی به دست آوردهاند؟
به گفته کریم امیل بیطار، استاد روابط بینالملل دانشگاه سن ژوزف بیروت، به نظر میرسد تقریباً هیچ. او در مصاحبهای گفت: «به نظر میرسد همانطور که در چند دهه گذشته بارها اتفاق افتاده، حکومت سوریه توانسته بدون اینکه لزوماً چیز مهمی در قبال آن ارائه دهد، امتیازات قابل توجهی را از کشورهای حاشیه خلیج فارس اخذ کند».
حمایت ایران به عربها میچربد
بیطار افزود که اگر رهبران خلیج فارس فکر میکنند که میتوانند با برقراری مجدد روابط با اسد، شکافی بین سوریه و ایران ایجاد کنند، به احتمال زیاد به هدفشان نخواهند رسید. هیچ دلیلی وجود ندارد که دولت سوریه از روابط نزدیک خود با ایران یا محور مقاومت، از جمله حزبالله لبنان، امتیازی به امارات متحده عربی یا عربستان سعودی داده باشد. بیطار نزدیکشدن ابوظبی به دمشق را «تمدیدی بر استراتژی حکومت سوریه برای تلاش جهت بازکردن دربهای مذاکره، کسب زمان و گرفتن امتیاز بدون دادنِ چیز زیادی در مقابل» میداند.
بیطار بر این باور است که اسد تنها در صورتی به کشورهای حاشیه خلیج فارس امتیازات قابلتوجهی اعطا میکند میدهد که آنها «واقعاً برای تزریق مبالغ هنگفتی به روند بازسازی سوریه آماده باشند» که این تنها در صورتی امکانپذیر است که تنشزدایی سعودی-ایرانی به یک نزدیکی پایدار و بادوام تبدیل شود. او تأکید دارد که دمشق بدون تأیید تهران به ابوظبی یا ریاض نزدیکتر نخواهد شد.
بیطار گفت: «فکر نمیکنم سوریه برای نزدیکشدن به کشورهای حاشیه خلیج فارس آماده باشد. اکثر تحلیلگران استراتژیک سوریه همچنان بر این باورند که دمشق از اتحاد استراتژیک خود با تهران سود زیادی برده و این اتحاد بوده که عملاً به اسد اجازه داده تا مدت زیادی در قدرت باقی بماند. به هر خبر بازگشت سوریه به آغوش عربهای سُنی با دیده شک نگاه میکنم».
انتهای پیام